بسم الله الرحمن الرحیم
آنان که به دین اسلام گرویدند و از جان و مال خود هجرت کردند و در راه خدا جهاد کردند، اینان منتظر رحمت خدا باشند که خدا بخشاینده و مهربان است...
خدایا، تمام وجودم و تمام فکرم در این است که هر چه زودتر به تو برسم. خدایا، بگذار که با ریخته شدن خونم در راهت تمام کبر و غرور من با خونم شکسته شود و بگذار پروانهوار به دور شمع بسوزم تا از نور خون خود دنیای ظلمت را روشن کنم. خدایا، در تنهایی تمام وجودم بر خود میلرزد و دیگر نمیتوانم در این دنیا زندگی کنم و میترسم که وقت بگذرد و چنین سعادتی نصیبم نشود (شهادت). خدایا، به من اجازه بده در راهت قربانی شوم و خدایا، قبل از شهادت مرا آزاد کرده و من این آزادی را به هیچچیز نخواهم فروخت. خدایا، شهادت مرا که بهتر از همه چیز برای من است، تضمین کن. خدایا، تو را شکر که چه نعمتهایی را به من دادی و اما قدر ندانستم. خدایا، تو را شکر که مرا از خانوادهای مستضعف قراردادی تا درد مستضعفان را بدانم. خدایا، تو را شکر که چه شبها مرا گرسنه نگاه داشتی تا درد گرسنگان را بدانم. خدایا، تو را شکر که دوران زندگی مرا از کودکی تا به حال را با سختی قرار دادی تا درد آنها را که سختی میکشند، احساس کنم. خدایا، تو را شکر که لیاقت جبهه آمدن و در جبهه شرکت کردن را به من دادی. خدایا، تو را شکر ... ای مردم و ای خواهر و برادر، سخت من و شما مورد امتحان قرار گرفتیم و خیلی مواظب باید باشید. اگر میخواهید از عذاب خدا در امان باشید و اگر به قیامت اعتقاد داریم.
گمان میکنید به بهشت داخل خواهید شد بدون آن که امتحان شوید.
زمان، زمان جهاد در راه خداست. این بزرگترین نعمت خدا بر بندگان است. قدر این نعمت را بدانید و از آن برای به سعادت رسیدن خود استفاده کامل را ببرید و به خیل شهیدان گمنام نگاه کنید که با نثار جان از شرف و عزت این ملت پاسداری کردند؛ اما متنفرند از کسانی که از خون شهیدان برای هدفهای شوم خود استفاده میکنند و شرم ندارند از خداوند و خانواده شهدا و خون شهدا.
در راه اسلام با آنان که با شما به جنگ بر میخیزند، جهاد کنید.
و در این زمان، مسئله جنگ خیانت به اسلام است و همچنین خیانت به خون شهدا. تمام سعی و کوشش خود را بر روی مسئله جنگ بگذارید وگرنه روزی سخت پشیمان خواهید شد و آنوقت دیگر فایدهای ندارد. به جبههها بشتابید و از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری نکنید و اگر این کار را کردید، آیا میتوانید جواب خون شهدا را در روز قیامت بدهید؟ خیر. خداوند جان شما را میخرد و زمانی بهتر از این برای فروشنده نیست و بفروشید. سعی کنید هر چه بیشتر به خاطر رضای پروردگار کار کنید و از ریا به دور باشید. نکند خدای نکرده هوای نفس بر شما غالب شود و یا شما را هوای نفس بگیرد؛ زیرا همه گرفتاریهای ما از هوای نفس است و باید دقیقاً نواقص و عیوب و گناهان خود را بررسی کنیم و در رفع آن بکوشیم. توجه به خدا و تسلط بر نفس خود داشته باشید. بهتر است برادران مسئول، قصدشان را خالص کنند و در تصمیمگیریها دقت کامل را بکنند. امام(قدس سره) عزیز فرمودند: الله الله تصمیمگیریها. همه باید سعی کنیم از خود گذشتگی داشته باشیم، سعی کنیم خدای ناکرده عجولانه تصمیم نگیریم که به کسی لطمه بزند. در همه حال و در همه کاری به یاد خدا باشید و در فرایض دینی بکوشید و در همه حالت مواظب زبان خود باشید. وای به حال کسانی که نمیتوانند جلوی زبانشان را بگیرند و وای بر کسانی که بر جمهوری اسلامی تهمت میزنند و ایرادهای بیخود میگیرند. مبادا خدای ناکرده امام(قدس سره) عزیز را ناراحت کنید و او را تنها بگذارید. اگر این باشد، خداوند شمارا به زودی نخواهد بخشید و مبادا حق را با باطل بپوشانید تا حقیقت را پنهان سازید و حال آن که بر حقانیت آن واقفید. با همدیگر مانند برادر باشید و در همه حال اخوت داشته باشید و مقاومت پیشه کنید. مبادا به خود یأس راه دهید و هرچه میتوانید و توان دارید به جمهوری اسلامی خدمت کنید و مبادا خدای ناکرده کسی را مورد تهمت قرار دهید.
سخنان امام(قدس سره) عزیز را زیر ذرهبین گذاشته و آنها را عمل کنید و برای امام(قدس سره) عزیز زیاد دعا کنید که بر ما حق دارد؛ این حق را نمیتوان به زودی اعاده کرد و امام(قدس سره) را قلب خود بدانید که اگر قلب نداشته باشیم، زندگی کردن برایمان محال است. وصیتی را که مینویسم به عنوان وظیفه است که هر کس به عهده دارد. دیگران را امر به معروف و نهی از منکر کنید. ملت مسلمان و به خصوص برادران سپاه باید روحیه شهادتطلبی داشته باشند و این روحیه را حفظ و تقویت کنند. در رفع فساد بکوشید و این مسئولیت مردم است. باید هرچه زودتر مشکل را اگر اخلاقی است، در رفع آن بکوشند و آن را رفع کنند. کسانی را که در این زمان دست به اختلافات بزنند، خیانت به اسلام کردهاند. ای کسانی که از همه چیز حتی خون شهدا و باز حتی از منافقین برای هدف شوم خود میخواهید استفاده کنید، مطمئن باشید در قیامت شهدا جلوی شما را خواهند گرفت و شاید هم جزء منافقین قرار گیرید.
از خداوند متعال بترسید و اگر از عذاب خدا نمیترسید، پس منتظر عذاب خداوند باشید. من به عنوان وظیفه و یک فرد کوچک میگویم که هرچه سریعتر به وضع خمین رسیدگی نمایید..... خدایا، حق مظلوم را از ظالم بگیر. خدایا، مرا به سعادت و شهادت برسان. 19/4/65.
در ششم اردیبهشتماه سال 1342 به دنیا آمد. زادگاهش روستای میشیجان در شهرستان خمین بود. در خانوادهای با ایمان و از نظر مالی در سطح پایین، که از زندگی، دیانت و پاکی را برگزیده بودند، متولد شد. در همان روستا، به مدرسه رفت و تا دوره راهنمایی تحصیلش را ادامه داد. همزمان با آغاز جوانی او بود که حماسه پر شور مردم، ایران را فرا گرفت. او نیز که غیرت دینی را از اجدادش به میراث برده بود و خون تشیع در رگهایش جریان داشت، به آن حرکت عظیم پیوست.
عباس در راه به ثمر رساندن انقلاب اسلامی تلاشهای زیادی انجام داد. مبارزات خیابانی و سیاسی، توزیع دستورات و سخنرانیهای امام(قدس سره) که از فرانسه میرسید و... با پیروزی انقلاب، نظام طاغوت شکست خورد و شاه مجبور به ترک کشور شد. با پیروزی انقلاب اسلامی، توطئههای گوناگون دشمنان آغاز شد. نا آرامیهایی که ضدانقلاب در استانهای کردستان، مازندران، سیستان و بلوچستان، خوزستان و آذربایجان انجام میداد، از یک سو و توطئههای دیگری که توسط عوامل داخلی آمریکا که آن روزها در کشور مسئولیتهایی داشتند، از طرف دیگر عرصه را بر مردم تنگ کرده بود.
آغاز جنگ تحمیلی نقطه اوج خصومت دنیای ظلم و ستم بر علیه مردم ایران بود. سیدعباس میرهادی در تمام این عرصهها حضوری فعال داشت و به دفاع از دستآوردهای انقلاب میپرداخت. پس از شعلهور شدن آتش جنگ، به جبهههای غرب و جنوب شتافت. با دوستان، صمیمی بود و با دشمنان سرسخت. آنگونه که صفت هر مسلمان باید باشد. به جبهه و سنگر، به شدت دل بسته بود. به مرخصی که میآمد، دلش در جبهه و مناطق عملیاتی بود. جبهه و حالت معنوی آنجا را موهبتی الهی میدانست. پس از چندی به عضویت سپاه درآمد و به عنوان فرمانده عملیات سپاه خمین منصوب شد، مدتی نیز مسئول واحد آموزش نظامی بود. او طاقت دوری از جبهه را نداشت. مسئولیتهای پشت جبهه را رها کرد و به جبهه شتافت. قبل از عملیات والفجر هشت به عنوان فرمانده گردان تعیین شد و در این سمت رشادتهای بیشماری را از خود به یادگار گذاشت. کربلای 4 و دشت شلمچه کربلایی بود که سید عباس به دیدار معبود شتافت. او در حالی که نیروهای گردان امام رضا(علیه السلام) را در لشکر 17 علی بن ابیطالب(علیهما السلام) فرماندهی میکرد، به خدا پیوست و همان گونه که آرزویش بود، پیکر پاکش در منطقه عملیاتی به جای ماند و سالها بعد در تفحص شهدا شناسایی و در گلزار شهدای شهرستان خمین به خاک سپرده شد.